دوستت دارم هزاران بار ، گاهی بیش تر
هر که عاشق تر شود باید شود دل ریش تر
عقل و دین و دل گرفتی، دلبرا گشتم نبود
تاجری در هر دو عالم این چنین درویش تر
بس که زیبایی ، تمام عاقلان رد داده اند
زاهدان را کرده ای مجنون و پر تشویش تر
شاه بودم ، انقلابی در درونم کرده ای
شاه عاشق می شود وقت مدارا کیش تر
ما که دندان طمع از مهرتان را کنده ایم
گرگ بی دندان ، میان گله باشد میش تر
خشمگین بر هر که گشتی خانه اش ویران شده
مهربانا باش گاهی مصلحت اندیش تر
ما ز خویشان چشم یاری داشتیم و دیده ایم
هر که با نیشش نوازد روح ما را خویش تر
کشتی سوراخ و دریاهای وحشی پیش رو
ناخدا باید مصمم تر شوی از پیش تر
دوستت دارم هزاران....تو بگو من بیش تر
حضرت عشقم، بزن بر قلب سنگم نیشتر
محمد ایوبی نیا