عاشقان کردند نشان ، سیرت رعنا نهان

عاشقان کردند نشان ، سیرت رعنا نهان
دلبران بردند دلی ، معشوقان را سنگدلی
چشم را کردند نظر ، دل ها اندر گزند
عاقلان بردند سخن ، صاحبان بهر محل
حوریان گفتند ولی ، انسیان را بد دلی
ناظران کردند نظر ، حافظان سوی حذر
چشم ها گشته زخون ، اشک ها رفته برون
حاکم مطلق تویی ، صاحب مکنت تویی
گر مرا افزون دهی ، مالک آن هم تویی
او مرا داد همسری ، شد مرا تاج سری
لعبت جانم نمود ، حوریان را بر ستود
آخر قصه کجاست ؟ عرش مالک کبریاست

مهران فدائی