شاید گمشده ام در این حوالی

شاید گمشده ام در این حوالی
باشد
دل تنگش شده ام
میخواهم ببینمش
میخواهم دوباره برایم آواز بخواند
از چشمانم تعریف کند
از شال قرمزم بگوید
از رنگ موهایم

دلم برای لبخندش
برای پیرهنش
برای شال گردنش
دلم برای هر چه که بوده تنگ است
کسی چه میداند
شاید دوباره بیاید
در دی ماهی
که برف میبارد
دوباره ببوسمش
و
باز عاشقش شوم
کاش اگر دوباره آمد
دوباره نمیرد...
دوباره نمیرد..
نمیرد..
و هرگز دوباره مرا ترک نکند....


مژگان مهرنگ

انسولین لازم شدم

چشم عسل، اسمت نبات، لب قند و لبخندت شکر
اینهمه شیرینی یکجا، انسولین لازم شدم....

مژگان مهرنگ