جز تو اینجا خبری نیست که نیست

جز تو اینجا خبری نیست که نیست

دلم لم داده یک گوشه

با رؤیایت سرش گرم ست

من هم چشم در راهت

نشسته ام سر راهِ بیداری

پرویز صادقی

شور میشود

شور میشود
هر چشمی که تو را میبیند

آروین شاه حسینی

در خود غوطه ور می شوم

در خود غوطه ور می شوم
از عمق عاطفه ها
تا دیده های بی فروغ

این هیاهوی بسیار چیست
هدیه انبوه گل برای مُردگان خفته
که نه بیدار میشوند نه می بویند
و من زنده ام در حسرت شاخه گلی


رقیه مرادی


با حال آن روزم میان خاطرات تو

با حال آن روزم میان خاطرات تو
باران نمی بارید اگر یک ذره وجدان داشت

رویا باقری

چه عمقی دارد

چه عمقی دارد
این عشق دیوانه وار
که از پشت پردهٔ لرزان گذشته
هر لحظه
به خانه ام می دمد
ومن
سرشار از حسی
که بیداری هزاران قلب جوان است
آستانش را
بوسه باران می کنم


"فریبا سعادت"