لحظههای مرا بی تو
صدای تو آنچنان سرشار میکند تا
جان به وجد
و تن به رقص میآید
مرا به بی خویشتنی
و یگانه تو را پرستی
بر سجادهی عشق میافکند
دیدارت چه میکند؟
خدا داند.
وحیدى شیرازى
پایانِ تو
ابتدای ویرانی ام بود.
چگونه باور کنم حقیقتِ بی تو را؟!
ریزشِ برگ ها در تابستان,
خزانِ رفتنت را تصویر می کشد.
جهان را اینگونه می بینم؛
فصل در فصل,
رنگ در رنگ,
آئینه در آئینه,
مَجاز در مَجاز.
آیدین آذری
بس
پریدم از
بلندای خوابت
ش
ک
س
تم
علی فداکار