غم اگر ترکم کند تنهای تنها می‌شوم

غم اگر ترکم کند تنهای تنها می‌شوم
با همه بالندگی غمگین و رسوا می‌شوم

از زمان رفتنش عمری‌ست بیمار غمم
او اگر یاری کند من هم مداوا می‌‌شوم

دائماً مستئصلم، از کوره هم در می‌روم
بی‌دلیل و بی‌جهت اسباب دعوا می‌شوم


گاهگاهی یاد ایام جوانی میکنم
در بیابانِ دلم محتاج مأوا می‌شوم

گهگداری فکر دیدارش بدین سر می‌زند
تا که یادآرم رخش هرباره اغوا می‌شوم

ور دهندم گوشمالی که: چرا یادش کنی؟
می‌کنم توبه، سپس آقای آقا می‌شوم

سودای آغوشش چنان پیچیده در تنهاییم
کز پرتو رویای آن، صد باره احیا می‌شوم

دریای رویاهای من ساحل ندارد بی گمان
زخمم نزن، عیبم مکن، گر غرق دریا می‌شوم

محمود گوهردهی بهروز

از آنجا که تویی تا اینجا که منم

از آنجا که تویی
تا اینجا که منم
فاصله‌ای‌ست به قطر یک جغرافیا؛
مغناطیس چشمانت پریشانم کرده
و بی‌راه نیست به هر سو که روانه‌ام
عقربه‌ی قطب‌نما، مختصات تو را نشان می‌هد...


حمیدرضا طاهری

سلام بابا جونم چرا پریشونی

سلام بابا جونم چرا پریشونی
رو نیزه ها بودی؟لبات شده خونی
خوش امدی بابا به کنج این خونه
میبینی این خونه شده یه ویرونه
عمه میگه با بغض میاد بابات از سفر
بابا بیا من رو از این خرابه ببر
ببخش اگه بابا تورو بغل کردم
میخوام که اروم شم اخه پراز دردم
راستی بابا جونم،شنیدی از حالم؟

منم مث زهرا شکست پروبالم
نگم بابا از زجر،بزار نگم چیشد
میزد بابا مارو با هرچی که میشد
اینا که چیزی نیست کبوده دستو پام
شبیه موی تو خاکی شده موهام

احمد رضا سلیم