ترا میشناسمت
دراین بالماسکه ی دنیا
حتی ازپشتِ نقابها ، صورتکها
حتی ازپشت آنهمه لال بازی ، پانتومیم ها
حتی وقتیکه اینجا صوتی نیست ،
فقط سوتِ سوت سوتک ها
درمیانه ی حبابها ،
ناشی ازآن فوت فوتک ها
بین آنهمه تکبر، بادِ سَرها ، دردسرها ،
شبیه به ، بادکنکها
گاهی در اوج ، شبیه بادبادکها
گاهی پُر بزک ، شبیه به عروسکها
گاهی سنگین رنگین ، مثلِ شاپرکها
حتی بین یاکریم ها
بین یکریز بی خیالی
سرخوشیهای خجسته ،
بینِ آن بانمکها
بینِ صُوتِ نی لبک ها
حتی حینِ بازیِ الک دولک ها
حتی بین آنهمه کویرِ رفتار
تَرَک خورده لبانِ تشنه ای ،
بی وفا برای بوسه
حتی وقتیکه تو مالدوست میشوی
شبیه به قلک ها
حتی وقتیکه تو مارموز میشوی ،
بینِ اینهمه کَلَک ها
حتی وقتیکه مسافری ،
بسانِ لک لک ها
حتی وقتیکه که همه آرامش از،
وجودت میگریزد ،
تومیمانی و یکریز وولوولک ها
تویی که معشوقه م بودی و، کلِ دنیایم
اما چند روز دگر، یه دنیای دگرمیشود کلِ دنیایم
همانوقت که می کِشم ز پشتِ دیوارِ زمانه ،
به دلیلِ رستگاری ها سَرَکها
بهمن بیدقی
بیا و شال و کلاهت به روز عید بباف
لباس وِفق مرادت، دمی جدید بباف
تلاش کن به شعار تو می توانی ها
گلیم بخت خودت را بیا سفید بباف
رحمت حسینی
قیمت پرنده شدن
چند سقوط و یک سنجاقک پیر است
حالا
بگذار روی موهایت
دو سه کلمهی کوتاه بنشینم.
باور کن میپرم.
کیخسرو آریایی
دستان سرد رابطه با مرگ تک چراغ
آرامشم ربود
پرواز ابری از خطوط خلوت حیات
با کوچ آن پرنده بی آشیانه ام
در هاله ای از دود
آن تارهای خسته ام بر واژه های پود
شعری که می سرود
دانی چه بود؟
کوتاهی از دیوار خانه بود
مریم سلیمانی
دریااگر شدی به ساحلت می آیم
آیینه اگرشدی مقابلت می آیم
ماییم ودلی به مهربانی آری
گر بذر محبتی چو حاصلت می آیم
محمد امین نژاد