کجایی جان من؟

کجایی جان من؟

شبها به دنبالت همش...


کوچه‌ها را ،خانه ها....

تک‌تک بگشتم من همش...


زان شب که دیدم من تو را...

فکرت به این سر شد همش...


خبر داری که تو جانم شدی؟

عشقت به رگ‌هایم همش...


ماه شب تارَم شدی...

نورت به چشم هایم همش....


آنقدر گشتم که آواره شدم....

اهل شهر گویند مرا مجنون همش....


ز دور دیدم که می‌آیی ،ولی...

دریغا سایه‌ی وهم است همش...

سعید اصغری

رویاهایم را دخترکی مینویسد

رویاهایم را دخترکی مینویسد
که روی نفت خوابیده
عفتش را در نخلستان های کوت دودستی بخشید به پسرکی سبزه روی
و کبریت چشمان پسرک آماده برای به آتش کشیدن اوست
رویاهایم شطی است خاموش
ماهی هایش همه مرده
بوی مرگ میدهد
چه جوانی ها که در خود نبلعیده
همیشه گرسنه است
رویاهایم را چشم میبندم

تا مبادا هوس رهایی کند
و روزی
جایی در بهمنشیر غرق میکنم
رویاهایم آبستن پوچی است
شکمش باد کرده از حرص
بچه اش را که بزاید
اسمش را حسرت میگذارم
حسرت را هم سر می‌برم
که نکند نسلی از او باقی بماند
بی شک روزی رویاهایم را خواهم کشت

حمیدرضا کندی کیله

تا راز زیستن را دریابم،

تا راز زیستن را دریابم،
می‌آرمی در آغوشم!
و مرگ با تن‌پوشت به خاک می‌افتد.
با تو خدا برهنه است
و راه
و چاه
و هرچه هست در این جان و این جهان
هرچه هست
برهنه است !
برهنه می‌بینم آفتاب جوان را
بر زمین پیر که می‌بارد
و برگ جوان را
بر درخت پیر که می‌روید
برهنه می‌شود حقیقت خاک،
حقیقت بذر
برهنه می‌شود حقیقت روز،
حقیقت فصل
برهنه می‌شود انار
پرستو
آب ،
تا راز زیستن را دریابم!
نگاه کن!
برهنه نگاهم کن!
چشمانت را برهنه می‌خواهم!


سیدمحسن صادقی

به هر طرف خیره میشم فقط تو روبرومی

به هر طرف خیره میشم فقط تو روبرومی
من عاشقت شدم آهای بانوی چشم آهویی
از کوچه مون که رد میشی عطرتو حس می کنم
اگه قلبم تند می تپه تنها دلیلش تویی


آرمین محمدی