جنس آغوش تو
جنس خواب و رویا
جنس آسمان پر ستاره
در شبی تاریک
جنس گرما در یک شب
سرد زمستان
جنس فصل برگریزان
جنس رویش دوباره
مهرداد درگاهی
روزی جدید را با تو آغازیدن
بی خبر از آنچه پیش می آید
و آنگونه که به آخر می رسد
این روز را با تو زندگی کردن
آنچنان که گویی واپسین روز ماست
تا عشق را نثار هم کنیم
مارگوت بیکل
مترجم : احمد شاملو
اگر مرا دوست نمیداری
دوست نداشته باش
من هرطور شده
خودم را ازین تنگنا نجات میدهم
اما دوست داشتن را فراموش نکن
عاشق دیگری باش
این ترانه نباید به پایان برسد
سکوت آدمها را میکشد
این چشمه نباید بند بیاید
میخکهایی که در قلبها شکوفا شدهاند
از تشنگی میخشکند
اگر دوستداشتن را فراموش نکنی
تمام زیباییها را به یاد خواهی آورد
رسول یونان
از فصلی که به بهار برسد
و از صبحی که از طراوت تو
لبریزم کند
میتوان تا انتهای هر رویایی
سبز رویید
سیده مریم وهابی
چقدر خستهایم
چقدر دست و پامان درد مىکند
انگار هرروز،
از کوه بالا مىرویم،
در بینِ راه
هى بر زمین مىافتیم،
هى بلند مىشویم
و این سربالایى ،
هرچه بالاتر مىرویم
تمام نمىشود...
انگار هرروز،
آسمان دورتر مىشود
زمین دورتر مىشود
دریا دورتر مىشود
جنگل دورتر مىشود
و هوا
هواى نفس کشیدن
سنگینتر...
چقدر خستهایم
بیا برگردیم
چشم.هایت را ببند
گاهى سقوط
تنها راهِ رسیدن است...
هنگامه_درخشان