چه دنیایی، چه دنیایی
همیشه پاک و رویایی
پر از تکرار زیبایی
چه نامی دارد این دنیا؟
بگو دنیای آزادی
پر از تکثیر آبادی
پر از نور و گل و شادی
کجا گل داده این رویا؟
بگو در اوج یک پرواز
و یا در متن یک آواز
دقیقا لحظهی اعجاز
که جان میبالد از آنجا
همان یک لحظه که انسان
نشانی دارد از ایمان
که از عمق دل و از جان
به دریا میبرد او را
همان دریا که با هر موج
وجودش میرود تا اوج
که در بالای آن یک فوج
پرنده میشود پیدا
پرنده مست پروازش
و یا لبریز آوازش
که از هنگام آغازش
جهانی میشود زیبا
جهانی غرق آرامش
که از هنگام پیدایش
پر از دلواژهی خواهش
به انسان میدهد معنا
همان معنای زیبایی
که با حس شکیبایی
به سمت فصل شیدایی
تکامل دارد این دنیا
شبنم حکیم هاشمی
تو که بی زوالی
همیشه زلالی
بگو با چه حالی
به اینجا رسیدی؟
تو همساز باران
همیشه غزلخوان
تو که قطره قطره
به دریا رسیدی
تو مثل نسیمی
که پاک و صمیمی
پر از عطر پرواز
به رویا رسیدی
تو خیلی صبوری
تو همراز نوری
که از شب گذشتی
به فردا رسیدی
رها مثل بادی
پر از اعتمادی
که از هر مسیری
به اینجا رسیدی
شبنم حکیم هاشمی
گلدان
رویای یک باغ را
در خود تکرار کرد و
پر از گل شد
شبنم حکیم هاشمی
سحابیهای رنگارنگ
مثل ابر و مه
از تنفس کهکشانها میتراوند
سیال و رقصان و پیچان...
شبنم حکیم هاشمی
کاش یک درخت بودم
در جنگل
تا تنهاییام را
پابهپای درختان دیگر
زندگی میکردم
شبنم حکیم هاشمی