سالهاست مُرده بود
اما
نفس می کشید
جسدش را
بر روی پاهایش می انداخت
و گذشته را زندگی می کرد
و خدایی
که او را فراموش کرده بود...
سارا شهریاری مقدم
دوستت دارم
در یک روز آفتابی
فارغ از کلاغ ها
شغال ها....
دوستت دارم
در یک روز بارانی
در آغوش یک کُرسی
کنج خانهای چوبی...
دوستت دارم
در یک شب تاریک
بی ستاره؛ابری
با ماهی گنگ؛گنگ؛مسکوت....
دوستت دارم
در شبی مهتابی
بی ابر
صاف همچون دلت
و پر ستاره در حسرتت ....
دوستت دارم
در آن روزی
که دوستداری نیست
در آن شبی که
هیچ مهتابی نیست
در آن وقتی
که ساعتی نیست
دقیقهای
ثانیهای
لحظهای
و تویی و منی
که دوستت دارم
دوستت دارم....
مهدی میرمیرانی
بهار من !
دلم برگ ریزان ست
در هوای سرد بی توئی
پائیز گرفته ام انگار
پرویز صادقی
همان وقت
که یکى را
آنقدر بزرگ کرده اى
که اگر نباشد
گوشى تلفن ات
بیکاره ترین پیام رسانِ شهر است...
همان وقت
زیر لب
بارها به خودت بگو :
« دوست داشتنِ بیش از حد ،
خواستنِ بیشترش را نمى آورد
توجّه بیشترش را نمى آورد
اصلا دوست داشتن نمى آورد
بی رحمى می آورد!
و تا دلت بخواهد
غرور...
غرور...
غرور ...
فرید صارمی