در کوچه های فاصله

در کوچه های فاصله
آواره ام میان من تا تو

پرویز صادقی

جادویِ دو چشمِ تو که باطل شدنی نیست

جادویِ دو چشمِ تو که باطل شدنی نیست
مستی ز میِ ناب که زایل شدنی نیست

خندیدی از این وسعتِ دیوانگیِ من
دیوانه یِ شوریده که عاقل شدنی نیست

این کشتیِ بشکسته زِ طوفانِ غمِ تو
هرگز بسلامت سویِ ساحل شدنی نی
ست

حیف است بدونِ تو بمیرم منِ عاشق
عشقِ تو اگرچه دگر حاصل شدنی نیست

رفتم همه در حسرتِ چشمان تو هستم
جادویِ دو چشمِ تو که باطل شدنی نیست

علی پیرانی شال

عزیز من می خواهم بی خیالت شوم

عزیز من می خواهم بی خیالت شوم
و کمی بخوابم
تا به آرامش برسم
اما مگر خیالت می گذارد

ساراآرندان

دستش را بگیر

دستش را بگیر
نوازشش کن
دعوتش کن به یک رقص
حواست باشد
دنیایِ یک زن هیچ وقت خبرت
نمی‌‌ کند!
به مَردی که زبانِ سکوتِ زن را
بفهمد
باید گفت خدا قو
ت...

#نیکی_فیروز_کوهى

پرسید : عاشقی ؟!!!


گفتم : آری
گفت : برای اثبات از نام من شعری بساز ..
گفتم : من فقط شاعر شدم بواسطه حضور چون تویی ...
لب فرو بست .. رفت ...
و من : سالهاست شاعرم

محمد رضا خوشحالزاده