بیا
به میلیون ها سال پیش باز گردیم
صورتت را به صورتم بچسبان
با لبخندی به پهنای زمین
رو به فلش های ناگهانی خورشید
قاره ها هم یک روز
بهم باز میگردند ..
شیما اسلام پناه
آنکه محتاج گره بود گره پیچم کرد
بست تا در گذر پوچ زمان هیچم کرد
گیج از حاصل این بی خبری میخ شدم
همچو سوزن که به هر موی بدن سیخ شدم
یا به این کهنگی خویشِ ز افکار تهی
یا به دشتِ غضبِ خرمنِ اسرار تهی
لاجرم رنگ به رخساره زنان با منت
خفته در زائده ی قطره چکان با همت
مرد میخواهد از این صبر مرا دریابد
اگراین خاک به آبستنی اش برتابد
حمید شیخی
تو یوسف منی و من زلیخای توام
بیا که من سالهاست مبتلای توام
بیا و تمام کن این دوری اجباری
که خسته ام زین روزهای تکراری
بیا و ماه شب چهارده من باش
نذار که بگویم کنارم بود ای کاش
دو چشم عاشقم را چرا نمی بینی؟
به جز تو کافرم به خدا به هر دینی
نگاشته ام به یادت هزار هزار غزل
نوشته عشق تو را خدا بر من از ازل
دل ز من برده ای و دانم که می دانی
حدیث عشق را ز چشمم تو میخوانی
و مجنون ترین لیلای این شهرم، فرهاد
نیایی امشب به سراغم رفته ام بر باد
مرا دلبسته ات کردی و خوب می دانی
خدای من شدی بر قلبم میکنی حکمرانی
شعله ملکی
سوگند به موی تو که از کوی تو رفتیم
از کوی تو آشفتهتر از موی تو رفتیم
بگذار بمانند حریفان همه چون ریگ
ما آب روانیم که از جوی تو رفتیم
سیمین_بهبهانی