شاید کاسه چه کنم
در دست تک تک انسانها
وجود دارد
ولی پنهان است و کسی آنرا نمی بیند
آن کسی که در راه عمر خود
بیشتر بداند و کم تر سخن بگوید
صبور است در قلب خود
استوار و پایدار است
همچون کوه
ما انسانها زمانی کاسه چه کنم را
به دست میگیریم
که در مسیر زندگی
مرتکب اشتباهی شده باشیم
یا اینکه ندانسته راه راست را رها و
به راه کج رفته باشیم
از خود میپرسم که چرا
ما انسانها در داستان زندگی خود
اشتباه می کنیم
یا که
با چشم و گوشی بسته به دیگران
اعتماد می کنیم
کاسه صبر
زمانی شکسته میشود
که وارد بازار نادانان و نامردان و
طوفانهای فصلی در زندگی میشویم
اگر صبور باشیم
شاید که گرفتار چه کنم ها نشویم
راه راستی را بیابیم و
و باچشمانی بسته
در دل تاریکی های وجودمان نگردیم
زندگی زیباست
اگر به زیبایی، به آن نگاه کنیم
از اسارت و درماندگی و
زندان رندان خلاص گردیم و
راه اصل زندگی را پیدا کنیم
کاسه چه کنم را بشکنیم و
صبوری را در قلب خود بنا کنیم
صبر و درماندگی
دو واژه از هم جداست
باید که در زندگی خود
درست حرکت کنیم
تا بتوانیم آن دو واژه را
به خوبی از هم تشخیص دهیم
کاسه چه کنم ها را به دست گرفتن
دردی را از ما دوا نمی کند
پس با
صبر و صبوری در تمامی ثانیه های
عمر خود
به سوی رسیدن
به آرزوها و فردایی بهتر حرکت کنیم
و با دلی بیدار و تشنه به راه راستی ها
همچون کوهی استوار باشیم
اسماعیل شجاعیان
در محضر آن یگانه پاک صفات
در لحظه واپسین عمر وقت ممات
در پاسخ و پرسش ملائک به لحد
گوئیم شهادتین به ذکر صلوات
محمدحسن مداحی
رویایی هرشبم سلام
ارامش خیال من سلام
دلیل هرنفس زدن سلام
سلام
سلام
تو نیستی و شدی
فکر و خیال هر شبم
تونیستی و شدی
مرهم دل شکسته ام
ارامش روحم سلام
دلیل زندگی من سلام
سلام
سلام
دوری زتو شده تیری
به قلب من
بیا و مرهمی بشو براین
دل شکسته ام
علی یوسفی