بارالها عاشقی دل خستهام
دل به مهر تو به عشقت بستهام
جز به تو با کس نگویم درد دل
تا تو را دارم ز دنیا رسته ام
فروغ قاسمی
یک نَفَس عطر خدا را به دَمی می طَلَبم
می عرفان و طَلَب را به لَبی می طَلَبَم
با دو دَستَم به دُعا و به مُناجات به شَب
شُده ام بَنده دَرگاه خُدا و تَبی می طلبَم
حسین یونسی
...اینک خدا منم که به میعاد آمدم
از هرچه بند غیر تو آزاد آمدم
اینک خدا درخت منم، آتشت کجاست
با من بگو نوای خوش و دلکشت کجاست
با من بگو که وادی عشق است این سرای
با من بگو که کفش درآرم ز هر دو پای
شعری بخوان که شور بریزد به جان من
حال و هوای طور بریزد به جان من
بانگی بزن که شعله برانگیزد از دلم
پیغمبری به امر تو برخیزد از دلم
سانازشجاعیان
الهی بکن دور کز ما بلا را
عنایت بفرماتو بر ما شفارا
مریضیم یارب دوایی نداریم
عطاکن تو بر ما خدایا دوارا
گرفتارِ دردیم درمان نداریم
رهایی ببخشا تواین مبتلارا
شفاازتوخواهیم یارب ولاغیر
نما استجابت تو ازما دعا را
بجزدرگهت نیست ماراپناهی
تو بنما نظر یا ربا بی نوا را
گدایانِ درگاهِ خود را نظرکن
زلطفت رسان خیریارب گدارا
خطا گر نمودیم پروردگارا
بپوشان تو ازبهرماها خطارا
گنه کار هستیم ما را ببخشا
تو منما سزاوار بر ما فنا را
صدایش بکن ای(خزان)تاتوانی
یقین دان که پاسخ دهدهرصدارا
علی اصغر تقی پور تمیجانی
صنما عشق نظر کرده به ایلات شما
فال نیکی است که آمد به ملاقات شما
انکه مجنون ره لیلی خود شد به دیار
لایق سنگ وصغاد است به ولایات شما
شیخ ما گفت برو علم حقیقی بطلب
جمله دریافتم از فهم و کرامات شما
کوی رندان بلا کش نبود مأمن غیر
جای من شد همه رو کنج خرابات شما
ببر یدم ز خطا ذکر من اینک به ثناست
که به غفران برسد اشک و مناجات شما
یارب ان شاهد مارا تو سلامت دارش
برهاند زبلا یارمنش ،نذرو نذورات شما
دیده بیدار وشب قدر و دعای سحری
که برآورده بخیرشد همه حاجات شما
ره به جایی نبری قلعه وباروست امیر
مگر آن یار گشاید زدر ،بند امارات شما
امیر شکوهیان