تو از این خطه ی پر شوکت دستانت
به کجا می خواهی تبعید کنی ،
یکسره روحم را ...
رضا براهنی
درویشی و عاشقی به هم سلطانیست
گنجست غم عشق ولی پنهانیست
ویران کردم بدست خود خانه دل
چون دانستم که گنج در ویرانیست
مولانا
چه بیهوده انتظار می کشم که
شاید با من , ما شوی...
که شاید تنهاییت را به دستان من بسپاری
و شانه ایی برای دلتنگی هایم شوی
دچار وهم بودنت شده ام
و نخواهم فهمید که تو از کتاب عشق , ما شدن را نیاموخته ایی
مریم سپهوند