باشهدا


                                

                                
                                
                            </div>
                            <div class=

♡M♡

آسمان را مرخص کردم...

آسمان را مرخص کردم...
من ماه را شب ها...
در صورتِ تو میبینم !


رامین فاخری

من چرا؟حس عجیبی دارم.

من چرا؟حس عجیبی دارم.
در دلم غم غریبی دارم
من چرا عریانم؟
به کجا؟ تازانم
ظاهراً من, مردم
مرگی در سکوتی تلخ
در زمینی سرد و سخت
من کفن بر تن ندارم
من از این دنیا
به جز درد, جامه ای بر تن ندارم
درد من درمان نداشت
زخم من, کاری, بود
مرگ من پایان غم بود
مرگ,با من آشنا بود
آشنایی باوفا بود
او در آغوشم گرفت
او مرا بوسید وبرد.


سارا بیگلری

می ترسم از این لایق دیدار نباشم

می ترسم از این لایق دیدار نباشم
یا اینکه بیائی تو و بیدار نباشم

ترسم رسد آن روز بخواهی به کنارم
باشی تو ولی .. رفته و در کار نباشم

افتاد به لب ها و خَمِ موی تو چَشمَم
بی خود شده ام .. صاحب کردار نباشم

آغوشَت اگر طاقت دوری زِ مَنَش هست
من هیچم اگر دورِ تو بیمار نباشم

من محوِ تواَم ماتِ تواَم .. اَخم کمم کن
باشد که بخواهیمو به اصرار نباشم ..

ای دست قضا از مَنِ بیچاره بپرهیز
من خوارم اگر .. بر سَرِ دیوار نباشم !


شاهین جوانی