مرد شو دنیا بجز یک درد نیست....
پهلوانی در خوره نامرد نیست....
مرد باید باشدش آن را که گفتند پلوان
پهلوان را اهل باید آدم ولگرد نیست
هرکسی بستش به بازو این نشان....
همچو مولایش علی دربند نیست...
پهلوانان زنده اند با نامشان...
جز، بدرد بی نوا همدرد نیست...
پهلوان، یعنی صبوری در خلوص...
پهلوان یعنی همه، یک فرد نیست....
پهلوان یعنی علی،مرده خدا...
در بر معشوق جز یک عبد نیست...
پهلوان را مرد،، چون مولا بود...
با ضعیفان یار او نامرد نیست...
شعر سلطان، وصف مولایش علی است...
پهلوان جز در،خوره آن مرد نیست...
رسول مجیری
آغوشت را تن گرفتهام
ببین پیراهنت
رنج نبودنت را
چه بیتابانه در تنم گریه میکند.
ناهید عباسی راهدار
دروغ بود
تمام قصه های عاشقی
دختر شاه پریون
و ......
تورا از من گرفت
روزگار
ومن تنهای تنها
در شبی سرد و برفی
پشت دیوار حسرت
از سایه و روشن های
حجله ی بخت
لکه دار شدن عشق را
به نظاره ایستادم
و به باد سحرگاهی
سپردم
تصویر مسخ شده ی
تو را
تا فرداهای
نانوشته
اصغر رضامند