به تو فکر میکنم

به تو فکر میکنم

به تنها شدن حرف هایت

و امروز که در نگاهت پیر شده است

به گم شدن ماه

و بی قراری گاه به گاه آب

که در سکوت چشم هایت می لرزد


باید خودم را بلند تر ادا کنم

آری باید خودم را بلند تر ادا کنم

شعرهایت را می پوشم

و تکیه میزنم

به دیوار آفتاب

تا سکوت زمستان آب شود

فردا در صدایت برف می بارد

و هیچ خیابانی از دل خنده هایت

عبور نخواهد کرد .

شهلا گرگانی

گلی که به گلدانش عشق می‌ورزد

گلی که به گلدانش عشق می‌ورزد
برای بودن
در هیچ باغ و باغچه‌ای
حسرت نمی‌خورد...
او در پناه گلدانش امنیت دارد.


شبنم حکیم هاشمی

با چتری از خیالت

با چتری از خیالت
در نم نم باران
شادمانه غرق می شوم
در کوچه باغ آرزو ...

در لحظه‌های ناآرامِ قلبم
شبیه روزنه‌ای از امید
می‌تابد بر دیدگان خفته و خسته‌ام
گرمی آغوشت...
و
حیرانی چشمان منتظرم...

به تماشا می نشینم
زلالی اندیشه ات را
در گستره‌ی شاهکار هستی

بی قرارند ثانیه‌ها
به امید گرفتن دستانت
در امتداد آرزوها
و فواره های نوسان تپشِ رگ هایم ...

مملو از مهربانی نگاهت می‌کند
شریان وجودم را
تارهای صوتی‌ِ چشمانت...


مریم‌کرمی صبا

ما ز تمنای وصال تو بیگانه شدیم

ما ز تمنای وصال تو بیگانه شدیم

وز عشق و جمال تو بی خانه شدیم

ما در ره عشق جگر سوز تو بود که

همه مست و بیخود و دیوانه شدیم


زینب موسوی ثمین