باز دفتر تاریخرسوا می شود و ورق میخوردبرگ ،برگتا بغض آسمان بشکندراه را بر باران ببنددکه زمین ترک بخوردو گودالیکه خونت را مکیدتا درخت حقیقتسرو ایستاده ای شودکه نامتمیوه ی سرخ شهادت را چید.یاحسین(ع) معظمه جهانشاهی