صنما عشق نظر کرده به ایلات شما
فال نیکی است که آمد به ملاقات شما
انکه مجنون ره لیلی خود شد به دیار
لایق سنگ وصغاد است به ولایات شما
شیخ ما گفت برو علم حقیقی بطلب
جمله دریافتم از فهم و کرامات شما
کوی رندان بلا کش نبود مأمن غیر
جای من شد همه رو کنج خرابات شما
ببر یدم ز خطا ذکر من اینک به ثناست
که به غفران برسد اشک و مناجات شما
یارب ان شاهد مارا تو سلامت دارش
برهاند زبلا یارمنش ،نذرو نذورات شما
دیده بیدار وشب قدر و دعای سحری
که برآورده بخیرشد همه حاجات شما
ره به جایی نبری قلعه وباروست امیر
مگر آن یار گشاید زدر ،بند امارات شما
امیر شکوهیان