مرحبا گفت ، خاک و گل آدم شد

مرحبا گفت ، خاک و گل آدم شد
روح و دل بخشید بر این خلق
که آدم شد
مات و مبهوت ملائکِ پروردگار
می پرسیدند سوال ها از پروردگار
گفت گوهری زیبا نهادم
نامش دل است
کس نداند چیست
هرگز نفهمد صنع مرا
ابلیس دیو سیرت
لبخند زنان
چهل شبانه طی کرد
آدمی را با اشتیاق
وقتی رسید به گوهری
پی برد هرگز نفهمد آدمی
ایزد کار او را که دید
نقشه خام و خیال او را که دید
خندید و گفت
آن مکان سّر و راز است
فهمیدنش جزء خیال و خواب است

راضیه رحمانی

در نزد ادیبان اولین معنی درس ادب باش

در نزد ادیبان اولین معنی درس ادب باش
به زانوی تواضع زضعیفان پیش قدم باش

آرایه به ادب باش موزون به طبع و گفتار
نیوشنده و پوشیده و خاموش سخن باش

امیرعلی مهدی پور

دنیا ی دغل پر ز تزویرو ریاست

دنیا ی دغل پر ز تزویرو ریاست
حرفهای قشنگ همه بهربقاست

من اینم و آنم همه درکام وزبان
گربه عمل آیدهمچوبادهواست

همه درفکر تضمین هستیم و سند
چون خلق عاری ازهرعهد ووفاست


دنیا که همان گردش و دور است
خلق ره گم کرده و درراه جداست

باجبرو دغل به فکر مال وسمتی
غافل که همه در پیش خداست

دل بشکنیم بی انکه بدانیم غمی
این اوج وقاهت وجوروجفاست

خود فروشی شده مرسوم وبروز
این حجم وقاهت ازکی رواست

دزدیم ز ترازو اماصف اول به نماز
این توشه تهی فقط بهر نماست

اری ما بدشده ایم از ریشه وذات
خورشید وزمین همواره بجاست

همه زنجیر شدیم در دام هوس
با ویترینی که پر ز زرق وجلاست

دنیای فریب یقین داریم گذراست
اما این موجوددوپا بازدرخطاست

بچرخ و بتاز این نیز بر تو گذرد
این سرکشی ات سنگین بهاست

ان نباخت که وارد این بازی نشد
چون ماهی دریا ازاین زندان رهاست

داودچراغعلی

در سوز وگدازم چون شمع به بالین کسی

در سوز وگدازم چون شمع به بالین کسی
می میرم و زنده می شوم با هر نفسی
ای شب سحر مکن تا با تو بگویم رازها
قصه حرمان و شکست دلها بسیار و بسی


عبدالمجید پرهیز کار

پرو بالم شدی پرواز کردم

پرو بالم شدی پرواز کردم
به عشقت زندگی آغاز کردم

من دل شیشه‌ای با تکه سنگی
خودم را دلخوش و دمساز کردم


فروغ قاسمی