آن دَم که ز سجده ات برآیم

آن دَم که ز سجده ات برآیم
برنتابم دگر نَفَسی را
گواه ام
چشمانِ توست

حامد محمدی

از حال دلم از خودم آگاه‌تر است

از حال دلم از خودم آگاه‌تر است
از سایه و از رفیق همراه‌تر است

زورم به کسی نمی رسد جز به خدا؛
دیوار خدا از همه کوتاه‌تر است


علی صادقی

بوی خاک باران خورده

بوی خاک باران خورده
تمام تشنگی ام را سر می کشد
چه کسی می داند
دست های دشت برای چه پهن شده
مادر بزرگ می گوید: خدا همه چیز دارد
اما
او چه می داند
وقتی آسمان صورتش را در آینه دست های من می بیند
من چیزی دارم
که خدا ندارد.


معصومه صفری