کاش می شداین منِ, بی خود شدهاز من را ,بفشارم.درآغوشم, تنگکه دگرجانگذارد خودرادررویا,پای طنازیِ,صدغمزهناوک چشمانی,که شده لیلایی...یک تلنگر کافی استزحمتش, گردن بغضعشق می خواهد چه کنداین منِ ,مجنون خیالاتی راسپیده رسا