بی نامه یِ تو ,

بی نامه یِ تو ,
زندگی معنی یک خزان پژمرده بود در مسیرِ باد ,
که روزهایِ عمرم ,
یکان ,یکان از درختِ مهرت فرو می فتاد ,
و در سکون ,
به دامنِ خاک گرفتار می شدند!!
و شوقِ من دریایی خاموش ,
که شبها به ظلمتِ آسمان می پیوست !
و یادت ,
امواجی که دیوانه وار سر به ساحل میکوبید
ناآرام و بی قرار
وحسِ غرورِ عشقت ,
آن کوه استوار ,
بیابانی چسبیده به دامنِ زمین بود ,
خشک و بی‌حاصل !
وحالیا,
زندگی دریاست!
و عشقت حس غروری فراتر از کوه ,
بلندتر از آسمان !
امروز میخوانُمت,
به یاد روزی که دوستم می داشتی,
وعمرم در کالبدِ واژه هایی ایستاده است,
که روزی از برکه ی زلالِ قلبت,
تا عمقِ وجودم جاری بود,
و نامه ات جویباری ,
که مهرت را به دریای دلم می‌ریخت!!


ابوالقاسم الوندی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد