بگو ببینم،کدام کودک بازیگوشی،در یک سپیده دم خمار،در چشم هایت یک شیشه دوات سیاه ریخته،و دست لرزان کدام اتفاقی،بر روی گل های پیراهن ات،یک شیشه عطر ریخته،که چشم هایت این همه سیاه،و تن ات چنین خوشبوست،ای خیال دل انگیز عشق .مهدی بابایی