هرآنچه پنداشتم از زندگی خط خطی

هرآنچه پنداشتم از زندگی خط خطی
سرابی بود از این دیار خط خطی
آشفته ام از این حیران و سرگردانی
نشسته ام و نظاره‌گر
این افکار خط خطی
ملالی نیست جز اندک خرد و دانایی
گله ای نیست
در گذر است این قافله عمر
عشق های خط خطی
محبت های توخالی
دفینه های پوچ
گنج های بدلی
حضور سرد
نیاز به هیچ چیز و خرده درنگی
آمده آن ساربان بی اشتر
جامانده در این پیچ وخم خط خطی
شاد و خرسندم
که منم دفتری دارم خط خطی
نانوشته از عشق
هیچ و پوچ و خط خطی

حسین رسومی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد