ز کوچه سار عشقِ من رمیدی و رمانده ای
به سایه سارعیشِ خود،رسیدی ورسانده ای
بگشته ام به کوی تو ، به جلوه گاه روی تو
ز دید گاه و منظرم رهیدی و رهانده ای
شُکوهِ شِکوِه هایِ منْ، نیاز منْ نماز منْ
به درگه خدای من ، کشیدی و کشانده ای
تو شهسوارِ تیزْ تاز ، به ناز وساز دل بساز
به دشتِ بازِ دلْ چرا دویدی و دوانده ای
چو جامه ای به تن مرا ، شکوهِ یک سیهْ قبا
قبای من به تن چرا، دریدی و درانده ای
بیامدم به سویِ تو ، به مجمعِ شکوه تو
چرا به کنج عزلتی خزیدی و خزانده ای
کبوترِ سپیدِ من ، بیاوَرَد پیام من
ز بام آشنایِ او پریدی و پرانده ای
چو میسرایمتْ تُرا ، بخوانَمَت ز دلْ ، چرا
سرشک غم ز خامه ام چکیدی و چکانده ای
میترا کریمیان
شما، بوسه های آتشین من که بر جان او مینشینید،
در میان دستانی که صورتش را زندانی می کنند به چه می اندیشید؟
و شما، بوسه های آتشین او که بر جان من می نشینید،
در میان دستانی که موهایم را نوازش می کنند بر کدامین گناه لبخند میزنید؟
حامد مرادی
تو کنج اتاقم نشستم ولی
سکوتم پر از نعره های غمه
درسته که فکرم همیشه پره
ولی توی قلبم یه چیزی کمه
دارم از تو میگم حواست کجاست
ببین چند ساله که موندم به پات
ی جوری نگاهم نکن حس کنم
که حالم مهم نیست اصلا برات
اگه دل بریدی ، ی کاری بکن
بیا حس پروازمو خط بزن
سقوطم یه عمره رقم خورده و
تو این حادثه حتمیه مرگ من
تو این سال غمگین پر حادثه
بهار از همه لحظههام پر زده
تو این روزها پاییز همسایمه
اونم تازگیها بهم سر زده
کیه که بتابه به دنیای من؟
ببین ابریه حالم هر وقتِ روز
اگرچه مهم نیست اما بدون
تو کنج اتاقم نشستم هنوز
مهین خادمی
عاشقی جرم قشنگی است به دارش نکشیم
به گناهش نفس از جور جفایش نکشیم
اگر ان عاشق و دلباخته ی تو دید مرا، به
نگاهش دیده را حبس ابد به فنایش نکشیم
دل و جانم را ببر با خود نگهدار . ای جهان
سینه را کردم سپر . به عزایش نکشیم
نگارا گوشه ی چشمی بر دل عاشق نما،تا
کسی چون من شود به مبتلایش نکشیم
حسین دانش مایه
ببار ای آسمان، دل بی قراره
زمین هم مثل من آروم نداره
ز مهر تو زمین گشته سفید پوش
بنازم به لطفت که پایان نداره
نمایان کردی با باریدن دُر بر سر یار
که عاشق تاب حزن معشوقش نداره
تو ای آسمان ببار و عاشقی کن
که لیلا ، دگر یاری نداره
لیلا موسوی