حضورٺ
شادى بخش اسٺ
مثل حضور شعر ...
نزار_قبانی
من هنوز هم فکر می کنم
سپیده اگر می زند
به خاطر پنجره های باز است
به خاطر پیچیدن باد در پرده های تور
به خاطر عطر بهار نارنج که با نسیم می آید تو
به خاطر خواندن پرنده ای روی درختی دور
به خاطر چشمهایی که باز می شوند به روز
به خاطر دلهایی که دل می دهند به نور
به خاطرلبخند ، لبخند ، لبخند
به خاطر آنها که می گویند :
حال من خوب
حال تو خوبِ خوب خوب!
نیکی_فیروزکوهی
"أنت مِنی بمَنزلةِ الحُزنِ مِن الشعر..."
تو برای من
مثلِ اندوهی برای شعر...
عبدالعظیم_فنجان
سَهم من گردشِ حُزن آلودی
در باغ خاطره هاست •••
و در اندوه صدایی جان دادن
که به من میگوید:
دستهایت را دوست میدارم!
فروغ_فرخزاد