آیینه حق نماست زهرا

آیینه حق نماست زهرا
در سیره چو انبیاست زهرا
در خلق و حیا و ادب و حلم
والله که مصطفاست زهرا
در جود و کریمی و سخاوت
استاد به مجتباست زهرا
ای اهل ادب مادر پاک
شاهنشاه کربلاست زهرا
اسطوره صبر بهر زینب
در وادی نینواست زهرا

از بس که عزیز حق تعالی ست
بر درد بشر دواست زهرا
مایوس مشو ز درگه او
محبوبه کبریاست زهرا
نامش به تمام آسمان‌ها
تسبیح فرشته‌هاست زهرا
اذکار شریف او به قرآن
گل واژه هل عطاست زهرا
والله که قبل از ولادت
مهرت به قلوب ماست زهرا
در یاری رهبر و ولایت
او حامی و جان فداست زهرا
کی این همه ظلم و نا سپاسی
در حق شما رواست زهرا
ار کفر نباشد این بگویم
ناموس خود خداست زهرا

محمدحسن مداحی

افول های بی افق

افول های بی افق
در بوم هایی که تاول رنگ زده اند
در باور نقاش بودن
و هراس های هرزه که می روید
حدیث ماندن سکوت است
درمردادی
که گریه ها خشک می روید .تن جاده ها را
نه عبور...
نه سکوت...
نه دل ستردن و سپردن
شاعر را غمی چون افول می دهد ...

اقبال طاهری

میگن مدیرمون ماه تمومه

میگن مدیرمون ماه تمومه
یکی یدونه توی آسمونه
حکایتش رفته به عرش اعلا
حسرتشو دارن همه مدیرا
رفته تو کف معجزه هزاره
ننش میگه این دیگه انده کاره
با اون نگاه و خنده ی ملیحش
تموم عشقیا شدن اسیرش
به هر کاری دست میزنه تمومه
عین بریدن یه هندوونه
شاگرداشن اساتید ریاضی
فیزیک شیمی فلسفه سیاسی
صدتا نوبل بهش بدن باز کمه
هزارتا اسکارم بدن باز کمه
ما که همه چشم و دهن چارطاقی
از این همه شگفتیا چارشاخی
مثل گوزن خش شده به دیوار
زل زدیم و داریم امید دیدار
درست میگن واقعا ام همینه
حسوده هر کی میگه غیر اینه


جواد صفری

کبوتر کبوتر شمردم، ولی

کبوتر کبوتر شمردم، ولی
یه چیزی تو این صحن و ایوان کمه
یه رنگی نشسته رو گنبد ، ببین
یه رنگی که انگار رنگ غمه
به دنبال یه گمشده، آسمون
سرش تا خود خاک امشب خمه
یه جایی زمین اومده آسمون
که جا مونده اونجا امید همه
یه رنگی نشسته رو گنبد ، ببین
یه رنگی که انگار رنگ غمه
نگاه یه جارو که سردرگمه

دو روز گرفته قرار از همه
یه جارو که خاکستر غربتِش
یه دنیای ویرانه ای از بمه
یه رنگی نشسته رو گنبد ، ببین
یه رنگی که انگار رنگ غمه
دخیل یه خادم می گن وا شده
می گن رفته مهمون آقا شده
چرا پس صدای نقاره پر از ماتمه
چرا رنگ گنبد به رنگ غمه
یه رنگی نشسته رو گنبد ، ببین
یه رنگی که انگار رنگ غمه

فاطمه انصاری مراسخونی