افسرده‌تر از خاکم و دلتنگ تر از باد

افسرده‌تر از خاکم و دلتنگ تر از باد
چون خستگیِ روز در آدینهٔ مرداد

تلفیق شب و شعله و سرخیِ شفق بود
چیزی که مرا باز به میخانه فرستاد

باران، تو که منظومهٔ دلتنگیِ ابری
پاسخ بده این حادثه از روی چه رخ داد


آن حس که تو را نَم‌نَمَک از ابر جدا کرد
تفسیر سکوت است، و یا معنی فریاد

دلبستهٔ آلودگیِ خود به جهان است
قلبی که شکست و به سر عقل نیفتاد

مرگ عارضه‌ای در پیِ ناکامیِ عشق است
ای بیخبران خرده نگیرید به فرهاد

مریم جلالوند

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد