باد، پیراهن کشید از دستِ گل ها ناگهان

باد، پیراهن کشید از دستِ گل ها ناگهان
عطر نیلوفر فراوان شد گمان کردم تویی

فاضل_نظری

چراغهای رابطه خاموشند

چراغهای رابطه خاموشند

گلها نمی خندند

جاده،راه های نرفته را

طلبکار است...

و من

با این همه گناه

بی تو

نابخشوده ترین زن زمینم


((سمیرا خلج))

آسمان را نگاه می کنم

آسمان را نگاه می کنم
تو در آنی
و لبخند شیرینت
گواه زندگیست
و نگاه مهربانت
حکم عاشقانه زیستن
نگو رویاست آنکه می گویم
من تو را درهرگز طی نکردم
من تو را جستجو کردم

فریبا صادقی

فکر می کردم در این ظهر تابستانی

فکر می کردم در این ظهر تابستانی

همان تاپ سفیدت را

که مثل تکه ای ابر می نشیند

بر نیم تنه ی آفتاب

بر تن کرده باشی

اما تو باز هم

غافلگیرم کرده ای

با این ساتن نازک قرمز

و چند تشبیه دست اول را روی دستم گذاشته ای

من را به شب عید می بری

به ماهی سرخ سه دمی که در تنگی بلور می رقصد

به عصر ولنتاین 

و شاخه رزی فرانسوی که فروشنده قیمتش را بالا برده

آری

تنها تو می توانی

اینگونه در شعرهای من

دو فرهنگ را به زیبایی به هم گره زنی


((محسن حسینخانی))