آهای سینه سرخ عاشق
ای زیباتر از شقایق
دستاتو بذار توو دستم
بیا بشین توو قایق
آهای عطر تنت گل
خوشبوتر از گلایل
حق بده لکنت بگیرم
تو رو میبینم بشم هُول
آرمین محمدی
امیدوارم مثل صحبت های طولانی بعد سیگار
امیدوارم مثل سکوت ترانه پشت نواختن گیتار
امیدوارم مثل حرارت بدنت برای یک وقوع
امیدوارم مثل قرار های فرار در انتظار طلوع
امیدوارم مثل به ته خط رسیدن وترس برای یک دوباره
امیدوارم مثل خطر برای آغوشت بین ازدحام و گشتن دنبال راه چاره
امیدوارم مثل انضمامِ نظمِ نازکِ نومیدی دربطن نور
امیدوارم مثل وقتی ایستاده ام کنارتو لبریز از غرور
امیدوارم مثل ممنوع بودنِ همنوع به این عشقِ اساطیری که عاشق ترینیم
امیدوارم مثل تجسم آینده ای چشم
به راه که بی هم ندیدیم
امیدورام مثل بوسیدنت در جاده ای منتهی به خوشبختی
امیدوارم تا دنیا بداند تا آخرش هستم و هستی
فائزه کیانی فر
خیابان
در غوغای ماشینها
روح زندگی را از یاد میبُرد
اگر درختها
نبودند...
شبنم حکیم هاشمی
در گوشه های زندگی با عالَمی پر درد
از عمق جان من برآید هر دمی یک آه
گویا فقط با شاهدان درد و ویرانی
هر حرف از جانم برآید میشود دلخواه
من جان نثارش گشته در شبهای ویرانی
بنشسته اما او به عمق قلب من چون شاه
هنگامهی غم شد زمانی کز برم میرفت
جاری شد از رخ سیل اشکم در بُن ِ یک چاه
سهم من از عشقش از اول صفر بود و من
باید گریزم دیگر از این غصهی جانکاه
وقتی نمیبینم کسی همدرد و هم غصه
باید کنم این قصهی پر رنج را کوتاه
فریما محمودی