با آب طلا نام حسین قاب کنید
با نام حسین یادی از آب کنید
خواهید مه سربلند و جاوید شوید
تا آخر عمر تکیه بر ارباب کنید
فرا رسیدن ماه محرم تسلیت باد
چو بیگانه راندی مرا ای نگارم
غریبانه رفتم به این حال زارم
ازآندم شکشتی توپیمانِ مارا
به غمهای عالم نمودی دچارم
نکردم به غیر از محبّت برایت
چه بددیدی ازمن نماندی کنارم
جداگشته ای کزمن ای بیوفایار
ز هجرت ندانی چسان بیقرارم
نصیبم نشد درجهان شادمانی
از این غصّه ها من قراری ندارم
نوشتند بهرم چنان سرنوشتی
بسوزم چوشمعی دراین روزگارم
کنم شکوه هایی من ازدستِ بختم
چرا کرده آخر چنین زار خوارم
به آتش کشیدی تو آخر(خزان)را
که روزم نمودی چنان شام تارم
علی اصغر تقی پور تمیجانی
خاطرت هست شبی باتو سخن میگفتم
نغمه مرغ سحر بوسه به تن میگفتم
خاطرت هست.. بسان شب شعر
تو بداهه و من جور دگر میگفتم
پیروز پورهادی
باچشمانش گفت:
برایم شعر بخوان
اماخسته ترازآنم
با واژه های اندک
از خوبی های تو بنویسد
قلمم
یادگاری از باتو بودن را
سید حسن نبی پور