گاهواره ی موج سرخم

گاهواره ی موج سرخم
درآخرین نقطه ی زمین.
ابرچشم آفتابم
بررخساره ی دریا،
چکیده برآبم
باحاله ای  به گستردگی جهان.
چترآبی پرازستاره ام
بس کوتاه،
به عمریک دم وبازدم،
چشمی به آفتابم ازژرف استوانه ماه،

تاریکترم ازشرم ماهتاب.
سلام ناخواسته ام به شب ،
شرم آهنگ تلخی است
درخوانش وخواهش مرگ.
بی دانش پرواز بالی گرفته ام
با بردباری سنگین گرده ها.
زاده ی خواب بلوطم ازجنس تو
درزیر خاکسترزمان.
خنجرم بساز
درگلوگاه مرگ بامشق پروازم.
دریغا باتوبودنم
ازرسیدن به تونشانی نداشت.
پیش ازغروب سپیده ام
بالی دوباره ام بده،
پروازی شوم شاید
سایه به سایه ی سایه ات.
واژگانت را
درکرت خاکستریم بکار
ودردستانم
پری ازجنس پروازت،
تاپرواز توروید
دردستانم ودردهانم آوازت.

جلال اسفندیاری غریبوند

گل رخسار تو تک در جهان است

گل رخسار تو تک در جهان است
جمال روی تو به ز بتان است

کجا خواهم توانست چون تو جویم؟
کجا خواهم مثال تو بجویم؟


مهدی مزرعه

با خیالِ رویِ تو دنیا به کامم می شود

با خیالِ رویِ تو دنیا به کامم می شود
گونه و پیشانیت مُهرِ نمازم می شود
چون پرستو بازگرد و آشیان را شاد کن
قرعه دولت بدون شک به نامم می شود


امیر صالح زمردی

گفتا به دلی چشم دلت زُل زده یا نه

گفتا به دلی چشم دلت زُل زده یا نه
گفتم به خدا نه به خدا نه به خدا نه

گفتا نکند آتش دل را به هوایی ؟
گفتم که به آتش بزنم آب ، هوا نه

گفتم به حصار لب تو اهل بهشتم
گفتا دلِ در بند وفا باش چرا نه

خواب از سر گرمِ دل دیوانه ربود و
نزدیک سحر بودم و نجوای ندا نه

مهتاب وحلولِش شده سهم شب رویا
در چنگ پلنگ دل بی طاقت ما نه

با رفتن دل یکسره از خود به سوالم
در دعوت دل وقت رضا گفت چرا نه

ما بر سر تقصیر و تقاص دل و دیده
ماندیم و سزا خلوت دل بود و جفا نه

بر شیشه ی دل آه به اندوه کشیدم
آهم شده نقش دل و در گفتن ها نه

حتی به بلا بودن لیلا دل مجنون
هرگز نتواند که بگوید به بلا نه

عادل پورنادعلی

تاوان خوبی‌های من، این گریه‌های نیمه شب

تاوان خوبی‌های من، این گریه‌های نیمه شب
بذر سلامت از من و خود در میان سوز و تب

گر می‌روم می‌خوانیم، آیم اگر می‌رانیم
زان رفتن و زین آمدن، آید مرا جانم به لب

ای نخل زیبای جنوب، دردانه مروارید خوب
بر طبل غم امشب مزن، ای شهد شیرین رطب

ای همدم بیگانه‌ها، منشین به بال خفته‌ها
کن معرفت با آشنا، از یار جانی جان طلب

این زندگی باشد دمی، گه شادی و گاهی غمی
برزخم دل نه مرهمی، ناله مکن تو بی‌سبب

فصل بهار نغمه خوان قدر گل و گلدان بدان
با بلبل و گل هم زبان، شو هم نوا با این طرب

فروغ قاسمی