باز باران با ترانه

باز باران با ترانه
هیچکس خوشحال نیست
فکر سیل و چکه ی سقف اتاق
فکر سرما،فکر ظلمت بی چراغ
کودک ده ساله رامنفور کرده
از گهرهای فراوان.
باز لرزیدن ز سرما،خیس با یک لا قبا
پوستین هرگز نشد اندازه بر اندام ما
ای دریغ از خوردن یک چای داغ،در پس یک پنجره غرق بخار

ماَمن سردیست اینجا،
هیچکس،
محض کیف از بارش باران به زیر آن نرفت
اینکه مادر خیس شد بی چتر،از اجبار بود

باز پر شد چکمه ی طفلی ز آب،تا شود خالی دل ابر سیاه
باز بوی نم گرفته خانه ی مادربزرگ ،گوشه های خانه اش هچون سراب

باز باران
باز هم یک نعمت از سوی خدا
بهر ما اما بلای آسمانی آمده

اضطراب حفظ شعر باز باران ،بیشتر از درس های دیگر است
چست و چابک نیست اینجا ،کودکی اندر مسیر مدرسه
ابر تیره میدهد هشدار شب بیخوابی است
باز باران،باز کار مادرم بیتابی است.

احسان زنگنه

فکر تو، روشنی شبای خیالم

فکر تو، روشنی شبای خیالم
اسم تو، قافیه ی ترانه هامه
من تو رو زمزمه میکنم مدام
آرزوی دیدنت، دنیامه

دلم میخواد پرنده باشم اما
اسیر قفس عشق، بمونم
بدون پر، بدون بال، حتی
برای تو بازم از تو بخونم

عطری که پیچیده توی نفسام
از هوای نفس تو اومده
خاطرات بوسه ای با طعم جان
کی میتونه بگه این مستی بده؟

شعله و پروانه و شمع، رفیقند
قلب شیشه ای عاشق چرا؟
دل من اهل سوختن نیست
واسه عشق تو ولی هست چرا

میسوزم، اما میسازم برات
خونه ای از آجرای انتظار
قفل این خونه یروزی وا میشه
اشکایی که میریزن بی اختیار

ماه من باشو بیا جانانم باش
یار من باشو بیا مستانه با من باش
خاطره بازی برای من بسه
سبز ماندم، تا حضورت برسه


نادیا صباحی

با چشم تو آغاز شده شعر و رُمان

با چشم تو آغاز شده شعر و رُمان
دلتنگی و غم نشسته بر دفترمان

عمری‌ست که من چشم به‌راهت هستم‌
برگرد بیا مرا به عشقم برسان

حسن عباسی

درد من، بی تو جهانم پوچ و تو خالی شده

درد من، بی تو جهانم پوچ و تو خالی شده
رفتی از پیشم، شنیدم حال تو عالی شده

سرنوشتم بوده این اندوه و این چرخ عذاب
از نخستین روز سهم من بد اقبالی شده

روزها بعد تو کش‌دارند ای درد عزیز...
لحظه‌های رفتنت هریک چنان سالی شده


قلب من در سینه‌ام اما برایم نیست، نه
شهر قلبم بعد عشقت، شهر اشغالی شده...

غرق دریای سکوت و حیرت عاشق شدن
شعرهایم بعد تو کوتاه و اجمالی شده...

سانیا علی نژاد