ای همه دستان ز تو و مستی مستان ز تو هم ،
رمز نیستان همه تو ، راز نیستان همه تو

شور تو آواز تویی ، بلخ تو شیراز تویی ،
جاذبه ی شعر تو ، جوهر عرفان همه تو



حسین_منزوی

من زنی از نسل سیمینم

من زنی
از نسل سیمینم

نه مهرم
نه ماهم
که خوشه ی پروینم

فروغِ شعرِ ایران
و بانی
این آیینم

سرچشمه ی شعر
در
نگاه من است
که تو
فرهادی
و من شیرینم

شکسته
پر و بالم
از نگاه هیزِ دنیایی
نشسته
کنج قفس
و قناری غمگینم


می ستایم
باز
پر و بال پروازم را
که من
نه جغدم
که شاهینم

مریم ابراهیمی

امروز سالگرد وداعیست

‌امروز
سالگرد وداعیست
که چشمان من و تو
غمبار و هم قافیه باهم
در حسرت دیدار
چو باران گریستند


هیچیک


طاقتم طاق
اندر این باغ
دل بریدم
خسته است ساق
نای ندارم
نایِ رفتن
قلبِ پر درد
دیده است داغ


آرش معتمدی

دیگر کرخت شده ایم

دیگر کرخت شده ایم
گریه هایمان در ابتذال گریستن برای پوچ
عادت کرده ایم به زاری هرزه
ما در عزا مسخ شده ایم
دیگر جانی از سوختن گُر نمی گیرد
در تکراری ترین خبر این روزها
کودکان رفح می سوزند
خواست خدا در کار است ؟


عباس رحیمی