-
آرامش
سهشنبه 26 بهمن 1400 03:10
-
گم می کنم نگاه تو را بین تارها
سهشنبه 26 بهمن 1400 03:10
گم می کنم نگاه تو را بین تارها از بس حصار آمده پشت حصارها از من گذشته است عبوری که ساده نیست بیهوده مانده ام سر قول و قرار ها دیوارهای سادگی ام را شکسته اند جایی که بشکنند حریصان تغارها این روز ها خودم به خودم طعنه می زنم افعی شدند در دل شهر تو مارها بیزارم از هجوم نفس های ناگزیر دلگیرم از تلاطم این گیر و دارها تا من...
-
زمستان
سهشنبه 26 بهمن 1400 03:09
-
هی تار می تنند درونم سکوت ها
سهشنبه 26 بهمن 1400 03:09
هی تار می تنند درونم سکوت ها ذهنم شده ست معرکه ی عنکبوت ها زل میزنم به خاطره هایی که نیستند مثل نگاه پنجره بعد از سقوط ها چوپان خسته ایی ست دلم که دمیده است یک عمر درد را به گلوی فلوت ها یادت کفاف زندگی ام را نمیدهد مثل سراب ها و لب خشک لوت ها دیوانه وار نام تورا جار میزنم بی اعتنا به پچ پچ و هوهوی سوت ها سر می کشم...
-
عیدتون مبارک
سهشنبه 26 بهمن 1400 03:08
-
تنهایی بعد از عشق دیدن دارد
دوشنبه 25 بهمن 1400 01:36
تنهایی بعد از عشق دیدن دارد رسوایی بعد از عشق دیدن دارد ما گم شده در بود و نبودیم اما پیدایی بعد از عشق دیدن دارد نیلوفر_سلیمانی
-
برف زمستانی
دوشنبه 25 بهمن 1400 01:35
برف زمستانی در سکوت شب بر پهنۀ خاک قدم نهاد و از دَم مسیحایش نخستین آدمبرفی متولد شد نازنین لقائی
-
منظره ناب
دوشنبه 25 بهمن 1400 01:35
-
اگر این پنجره در سینه یِ دیوار نبود
دوشنبه 25 بهمن 1400 01:34
اگر این پنجره در سینه یِ دیوار نبود و کنارم ، قلم و کاغذ و خودکار نبود چه بلاهایِ عجیبی به سرم می آمد فرض کن داخلِ زندانی و سیگار نبود آمد و...شد همه ی دار و ندارم هر چند بودن و رفتن او دست من اِنگار نبود باز هم ، باد بهاری ، همه جا ، میپیچَد گُلِ سَر کاش به مو ی تو گرفتار نبود نکند دست کسی دست تو را لَمس کنَد کاش این...
-
دیدی که چه بی رنگ و ریا بود زمستان ؟
دوشنبه 25 بهمن 1400 00:46
-
هیچ
یکشنبه 24 بهمن 1400 01:30
-
زمستان
یکشنبه 24 بهمن 1400 01:29
-
صد دوا بادا فدای درد بی درمان ما
یکشنبه 24 بهمن 1400 01:29
صد دوا بادا فدای درد بی درمان ما دُرد دردش نوش کن گر می بری فرمان ما ما حیات جاودانی یافتیم از عشق او همدم زنده دلان شو تا بدانی جان ما خانه خالی کردهایم و خوش نشسته بر درش غیر او را نیست بارش در سرابستان ما جان ما آئینه دار حضرت جانان بود عشق او گنجی است در کنج دل ویران ما غرق دریائیم و خوش خوش دست و پائی می...
-
آن جا که تویی
یکشنبه 24 بهمن 1400 01:27
آن جا که تویی طبیعت وحشی پلنگان آرام گیرد و از دستانت پرنده دانه بر میدارد آنجا که تویی گلی چیده نمیشود و پرندگان به خانهات حاضرانند بهار با توست یارمحمد_اسدپور
-
قشنگ
یکشنبه 24 بهمن 1400 01:07
-
وقتی صدای تو را دیدم
شنبه 23 بهمن 1400 02:36
وقتی صدای تو را دیدم از برگهای دفتر شعرش بر روی زخم کهنهی این سینه مرهم نهادم و آرام گریستم وقتی صدای تورا دیدم از حادثه نهراسیدم عصیانِ لحظههای سکوتم بود که آرام بوسیدی آرام بوسیدم حامد_نیازی
-
تلفن قطع شده
شنبه 23 بهمن 1400 02:34
تلفن قطع شده من اما هنوز گوشهایم تیز صدای کوچکی از سوی اوست کاش در آغاز این راه می دانستم هیچ قصه ی خوشی پایان ما نیست... فروغ_گودرزی
-
این زمستونم
شنبه 23 بهمن 1400 02:33
-
نمی دانم تاثیر خنده های توست
شنبه 23 بهمن 1400 02:32
نمی دانم تاثیر خنده های توست یا ور رفتن با گل های باغچه که آینه مدتی است جوان تر از پارسال نشانم می دهد
-
کم پریشان کن موهای از روسری
شنبه 23 بهمن 1400 02:31
کم پریشان کن موهای از روسری بیرون آمده ات را کمی هم به فکر من باش من حریف این چم و خم نیستم! بیژن_سام
-
زمستان برای آدم نادار مثل
جمعه 22 بهمن 1400 01:15
-
کودتایی شده در من ، غزلی گُل کرده
جمعه 22 بهمن 1400 01:14
کودتایی شده در من ، غزلی گُل کرده گره یِ روسری اش را ، نَکُند شُل کرده "رنگ رُخسار خبر میدهد از سِرِّ درون" دختری قَلبِ مرا سخت چَپاوُل کرده #سعید_شیروانی
-
بعد از سالها دوباره دیدمش
جمعه 22 بهمن 1400 01:14
بعد از سالها دوباره دیدمش آن کاج پیر و تنها را در آنسوی جاده ی خاکی...! کوله باری از برف بر دوشش ! سپید گشته بود همچون موهایم ...! با پرواز گنجشک ها... لرزید و دستی برایم تکان داد...! یادم از آن روز دل انگیز آمد... نشسته بودم در سایه اش به آسمان پاییزی خیره...! که صدای بچه گنجشکی را از لا به لای شاخه های بلند قامت...
-
خاطرات آخرین سفرمان رهایم نمی کند...
جمعه 22 بهمن 1400 01:11
خاطرات آخرین سفرمان رهایم نمی کند... همان سفر که هیچگاه با هم نرفتیم! حامد_نیازی
-
زمستان
جمعه 22 بهمن 1400 01:10
-
چرا بدانمت
پنجشنبه 21 بهمن 1400 01:44
چرا بدانمت دیدنت کفافم می دهد چرا ببینمت شنیدنت کفافم می دهد دیدنی و شنیدنی من! صورت و صدایت را فرقی نیست محمد علی بهمنی
-
بغلم کن غمِ در زخم شناور شده ام
پنجشنبه 21 بهمن 1400 01:43
بغلم کن غمِ در زخم شناور شده ام بغلم کن گلِ بی طاقت پرپر شده ام بغلم کن که جهان کوچک و غمگین نشود بغلم کن که خدا دورتر از این نشود مرگ را آخر هرقافیه تمرین نکنم مردم شهر تو را بعدِ تو نفرین نکنم... حامد ابراهیم پور
-
حال خوب
پنجشنبه 21 بهمن 1400 01:41
-
زیباترین حرفت را بگو
پنجشنبه 21 بهمن 1400 01:40
زیباترین حرفت را بگو شکنجه ی پنهان ِ سکوت ات را آشکاره کن و هراس مدار از آنکه بگویند ترانه یی بی هوده می خوانید چرا که ترانه ی ما ترانه ی بی هوده گی نیست چرا که عشق حرفی بی هوده نیست . حتی بگذار آفتاب نیز بر نیاید به خاطر ِ فردای ما اگر بر ماش منتی ست ؛ چرا که عشق خود فرداست خود همیشه است . احمد شاملو
-
خدا میشه نگام کنی
پنجشنبه 21 بهمن 1400 01:39