-
زمستانه
جمعه 15 بهمن 1400 01:56
-
از مجموعه حرفی بزرگتر از دهان پنجره
جمعه 15 بهمن 1400 01:56
جادهها جایی اگر برای رفتن داشتند غربت با پوشیدن کفشهایت آغاز نمیشد و دستی که پشت سرت آب میریخت جادهها را به زمین کوک نمیزد یک روز باد تمام آدم ها را میبرد جادهها مثل کلاف سردرگمی دور خود میچرخند و زمین یک گلولهی کاموای بزرگ میشود که هرشب برای عصر یخبندان بعد خیالبافی میکند "لیلا کردبچه" از...
-
زمستان
جمعه 15 بهمن 1400 01:55
-
متن آهنگ رابطه از شادمهر عقیلی
پنجشنبه 14 بهمن 1400 00:33
تا حرف عشق میشه من میرم من سخت از این حرفا دورم منم یه روز عاشقی کردم از وقتی عاشق شدم اینجورم دارو ندارم پای عشقم رفت چیزی نموند جز درد نامحدود این جای خالی که تو سینم هست قبلا یه روزی جای قلبم بود این روزگار بد کرده با قلبم کم بوده از این زندگی سهمم دلیل میبافم برای عشق برای چیزی که نمیفهمم از آدمای شهر بیزارم چون...
-
به رفتن تو سفر نه، فرار می گویند
پنجشنبه 14 بهمن 1400 00:27
به رفتن تو سفر نه، فرار می گویند به این طریقه ی بازی قمار می گویند به یک نفر که شبیه تو دلربا باشد هنوز مثل گذشته «نگار» می گویند اگر چه در پی آهو دویده ام چون شیر به من اهالی جنگل شکار می گویند مرا مقایسه با تو بگو کسی نکند کنار گل مگر از حٌسن ِخار می گویند؟ تو رفته ای و نشستم کنار این همدم به این رفیق قدیمی سه تار...
-
هر روز برای فراموشی غم زندگی،
پنجشنبه 14 بهمن 1400 00:17
هر روز برای فراموشی غم زندگی، چشم گشودن و ادامه به دنبال بهانه می گردم چه بهانه ای زیباتر از تو پیش تو غم این دنیا غمی نیست! ناوک_مژگان
-
حلول ماه رجب
پنجشنبه 14 بهمن 1400 00:16
-
طاقت ندارم از نگاهت دور باشم
پنجشنبه 14 بهمن 1400 00:12
طاقت ندارم از نگاهت دور باشم یا پیش هم باشیم و من مجبور باشم... با من بمان هر لحظه می افتم به پایت هر چند در ظاهر زنی مغرور باشم وقتی دلت صیاد این دریاست ای کاش من ماهی ِ افتاده ای در تور باشم بگذار با رویای وصلت خو بگیرم حتی اگر یک وصله ی ناجور باشم آغوش وا کن! حرف هایم گفتنی نیست تا کی فقط در شاعری مشهور باشم؟!...
-
با من بگو چگونه بخندم؟
چهارشنبه 13 بهمن 1400 00:22
با من بگو چگونه بخندم؟ هنگامی که دور لبهایم را مین گذاری کرده اند... گروس عبدالملکیان
-
غزل های دیوان متحیر مانده اند
چهارشنبه 13 بهمن 1400 00:18
غزل های دیوان متحیر مانده اند و قافیه ها دست و پای شعرم را بسته اند؛ وقتی برای نوشتن نامت هنگام رقصیدن قلم در دستانم تمام حروف الفبا همچون سرزمین مادری عاشق زُلف پریشان سیاه تو می شوند که هنوز هم واژه ها معنی آغوش را از رُباعی چشمانت می پرسند! مرتضی سنجری
-
زمستان
چهارشنبه 13 بهمن 1400 00:17
-
مرا که شانه ام
چهارشنبه 13 بهمن 1400 00:15
مرا که شانه ام از حمل آفتاب خَم است به جز پناه دو دست تو سایبانی نیست... قیصر امین پور
-
نگاهش به نوبرانه های گیلاس بود
چهارشنبه 13 بهمن 1400 00:13
نگاهش به نوبرانه های گیلاس بود گفت من تجربه کرده ام هیچ جا به زیبایی آغوش کسی که دوستش داری نیست... وحید قرقانی
-
شاعر شده ام ...
سهشنبه 12 بهمن 1400 01:59
شاعر شده ام ... تا بگویم از تو از عشقی که افتاده به جانم از تو از دوست داشتنت در لمس تن واژه از دیوانه ی تو بودن تا همیشه... مژگان_بوربور
-
حال من حال اسیری ست
سهشنبه 12 بهمن 1400 01:59
-
به داشتنت فکر می کنم
سهشنبه 12 بهمن 1400 01:58
به داشتنت فکر می کنم هوایت برم می دارد... فروغ_گودرزی
-
بارون
سهشنبه 12 بهمن 1400 01:57
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 12 بهمن 1400 01:56
من تشنه ام ولی ، در کوزه آب نیست حال خراب هست، جان خراب نیست چون سایه روز و شب ، در آب و آتشم آرامش جهان ، بی اضطراب نیست جا ماندهی شما، واماندهی دل است پاداش زندگیش غیر از عذاب نیست پرسیدی و دریغ،حرفی نداشتم باید سکوت کرد ، وقتی جواب نیست تُنگم شکسته است بر ساحل شما تاب ِ عذاب من بیرون ازآب نیست عبدالجبارکاکایی
-
ای پرنده مهاجر
دوشنبه 11 بهمن 1400 02:19
ای پرنده مهاجر که بهار می تراود از لبت ! ز کجا می آیی؟ مقصد تو کجاست ؟ چند صباحی تو در خانه ی من... میهمان میشوی؟ دیرگاهیست که در قهر خورشید قندیل بسته ام ! اما تو بیا... دانه هایم گرم است ! و امید در هوای خانه ام کمی جریان دارد...! بزم شادی یک بهار کم دارد. تو بخوان ! من و شمعدانی ها روبروی پنجره می رقصیم. علی...
-
فقط خدا
دوشنبه 11 بهمن 1400 02:18
-
ساغرم آیینگی کرد و جهانی یافتم
دوشنبه 11 بهمن 1400 02:17
ساغرم آیینگی کرد و جهانی یافتم وان جهان را بی کران در بی کرانی یافتم جسته ام آفاق را در جام جمشید جنون هر چه جز عشق تو باقی را گمانی یافتم شبنم صبحم که در لبخند خورشید سحر خویش را گم کردم و از او نشانی یافتم ساحل آسایشی نبود که من مانند موج رفتم از خود تا در این دریا کرانی یافتم در بیابان طلب سرگشته ماندم سال ها تا...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 11 بهمن 1400 02:16
-
+
دوشنبه 11 بهمن 1400 02:16
هیچوقت در "حال" نیستی... همیشه، در "دیروزی " که نیست و "فردایی" که نیامده ... به انتظارم. و هر روز دلم تنگ می شود برای : "خودم" که گاه.... "تو" می شود. پرشنگ صوفی زاده
-
فریادم و از پچ پچه ها باک ندارم
یکشنبه 10 بهمن 1400 01:20
فریادم و از پچ پچه ها باک ندارم درباره ی من هرچه شنیدی به جهنم تصویر مرا که دل چون آینه دارم هرطور که در آینه دیدی به جهنم غلامرضا طریقی
-
عشق خانه اش آباد
یکشنبه 10 بهمن 1400 01:18
-
دریا عمیق است
یکشنبه 10 بهمن 1400 01:17
دریا عمیق است تنهایی عمیقتر دستت را بده با هم دست و پا بزنیم پیش از آن که غرق شویم شهاب مقربین
-
یا امام رضا (ع)خسته ام درمانده ام:(((
یکشنبه 10 بهمن 1400 01:15
-
زندگی قافیه شعر من است
یکشنبه 10 بهمن 1400 01:14
زندگی قافیه شعر من است شعر من وصف دل آرایی توست در ازل شاید این سرنوشت من بود می سرایم به امیدی که تو خوانی ور نه آخرین مصرع من قافیهاش ، مردن بود حمید مصدق
-
« حجاب» و زنان شاعر
شنبه 9 بهمن 1400 01:26
« حجاب» و زنان شاعر که در شعرشان برهنه اند که « خرد » بی حجاب ست که « عشق» بی پرده ترین « شعر» خداست.... مستانه دادگر
-
پاییز هیچ..
شنبه 9 بهمن 1400 01:25