ذیقعده شد و لطف خدای سرمد

ذیقعده شد و لطف خدای سرمد

چون ابر کرم به سوی ایران آمد

گُل کرد گُل حضرت معصومه به قم

پرنور ز مقدم رضا شد مشهد


محمدحسن مداحی

خاطرم سخت فسردست در این شهر غریب

خاطرم سخت فسردست در این شهر غریب
میدهد راست مرا چون شب دیروز فریب
کاسه صبر که گفتی نشود پر ز تمنای وجود
شده لبریز صبر و کاسه به یکسان انقریب
طاقتی کو‌که کنم صبر دراین دار فنا
میدهد جان که نهد راست در دام فریب
زاغ بود آن نفسی کز پی بلبل دیدیم
دیگرم نیست خوش دل به صوت عندلیب
دل بِبُر مفتون از دنیا و هر چه دلبر است
ناگهان خاک خواهد شد تو و مهرت در طریق


مسعود زعفرانی

السلام علیک یا صاحب الزمان


                                

                                
                                
                            </div>
                            <div class=

دیدم که بین راه ، پایت به خار خورد

دیدم که بین راه ، پایت به خار خورد
هشدار نـــازنین ، پــا را تکان نده

مشغولِ پچ پچ اند ، گل های باغچه
اینجا حسود هست ، صورت نشان نده


من دوست دارمش ، ابرو و چشم را
بر دستِ دشمنت ، تیر و کمان نده ...

حالا که بُرده ای ، دل را به سرخی اش
لب غنچه کن ، بکُش ، مارا امان نده

یک چند ساعتی ، با من نفس بکش
جز من به هیچکس ، دیگر زمان نده


آه از نگــــــاه تو ، آه از تبــسمت
مستم ، نمرده ام ، من را تکان نده

امیرثاقب بردبار

گفتی غزلی بگو ، که دل باز شود

گفتی غزلی بگو ، که دل باز شود
با قطره‌ی اشک گل ، هم‌آواز شود

من گفتم و تو نخواستی بشنوی‌اش
شاید که دوباره قصه آغاز شود


احسان آریاپور