چسبیده ام به زندگی با تلاشی بیهوده

چسبیده ام به زندگی با تلاشی بیهوده
در آرزوی چند لحظه خواب با خیالی آسوده
زنی که پر است از حسرت دوست داشته شدن
صبر برای داشتن چیزی که از اول نبوده
لب های تو که پر است از شعارهای آزادی
بر لبهای من که نشسته غبار خلا شادی
از تمام احساس تنهایی جمع شده در گلو
به زندگی ام که بعد تو شده زیر و رو
مرگ تدریجی ام در روند بلاتکلیفی به دست یک آرزو
چیزی نمانده از من و تبدیل شدنم به یک ترسو
مرور تمام ساعات کوتاه دونفره مان
امید به عمری نرسیدن اما رسیدمان
با بغض چشم دوخته ام به معجزه ی بوی عطر تنت
در غم حفظ و از حض شدن سرتاسر بدنت
به دوست داشتن های نگفته ی تو در گوشم
برای پنهان کردنت در میانه ی آغوشم
برای تمام اضطراب از دلتنگی این روزها
به بچه ی کوچکی که منم میان آدم بزرگ ها
کسل شدن رابطه از کم حرفی تو تا زیاده گویی های من
به کمبود سرانگشتانت لای تار به تار موهای من
به اتفاق بدی که منم بر روزهای تقویم
به تحت فشار گذاشتنت برای یک تصمیم
وقتی از ابتدای مسیر به دنبال انتهام
وقتی بدون تو غرق در این حس انزوام
با سوز دیدنِ سوختن دشت ما با یک اشاره
با ترس صداکردن نامت وقتی میگویم ت .
مرور تمام ساعات کوتاه دو نفره مان
امید به عمری نرسیدن اما رسیدمان


فائزه کیانی فر

نگاه خسته ات را هی بکن تا گم شود

نگاه خسته ات را هی بکن تا گم شود
صدای بغض زده را که در گلویت لانه کرده
جوابش کن رود جایی دگر را بر خودش خانه گزیند
دو دستت باز کن ماوای عشق است
این جنون را بر من لیلا ببخش
تآ که صحزا گل کند
پر از شقایق ‌، لاله و زنبق شود
عشق حیف باشد گوشه ای تنها نشیند
بیا تا لیلا اینبار خودش مجنون شود عاشق بماند


فریبا صادقی

من خطا کردم بدان آهسته تر

من خطا کردم بدان آهسته تر
در ره عشقت شدم من پرخطر
بوسه ای کردم تو را بهتر شوم
در همان خوابی که گفتم مفتخر
آتشم زد بوسه ی ناخواسته ات
سر به سر کردم دعوا را مختصر
عاشق ات هستم ولی ترکم مکن
نام مجنون خورده بر من معتبر

شکل زیبایت به حوران در بهشت
یادی از یارم تو کردی سر به سر
گر سپیده نایدم در شهر عشق
من که بیچاره شدم وابسطه تر
جعفری شعری بگو از کوی عشق
در عمل مجنون شدم پای گوهر

علی جعفری

در امواج موج دریا دلم آرام میگیرد

در امواج موج دریا دلم آرام میگیرد چون ندیدم آرامشی عمیق تر از موج دریا آب سرد است و قلب من بی تاب میگذارم دستم را بر رویی این آب میگویم چنان دلم بی تاب است ک در این روز سرد و خشک ابری میخواهم آرامشی در این هوای سرد و خشمگین بگویم آرام باش ای موج دریا.. در دلم هست دردی ب اندازه بزرگی دریا..

رویا رحمانی