با پای عور
کوچه ها دویدم به دنبال چشمانت
افسوس!! رفته بودی از آفاقِ اضطرابم
اما خلوتِ خاطرم را
از عطرِ گیسویت
گذاشتی نکهتی به یادگار
که دیگر سالهاست بسنده ام به خُتنِ خیالت
علیزمان خانمحمدی
چه کسی
نا نوشته های مرا می خواند
سفیدی زیباست ,نوشتن سیاه اش می کند
نه!؟
اما,بنویسید
عشق
سیاه اش هم زیبا است
رضا شاه شرقی
امروز حس میکنم چیزی به زندگی بدهکار نیستم؛
چرا که بهترین و سختترین لحظات را لحظه به لحظه و به تمامی
زندگی کردهام.
زندگی درد را به من شناساند
عشق را به من آموخت،
شور و شیدایی خلاقیت را به من داد.
و به من باوراند
که سهم انسان از خوشبختی
به اندازهٔ عشقی است که ایثار میکند.
در_فاصله_دو_نقطه
ایران_درودی