قائم نشو پشت خیال من

قائم نشو پشت خیال من
این دفعه هم بدجور میبازی
دستای گرمت توی دستامه
باختی دیگه تمومه این بازی

دیوونگی کن با دل سادم
دیوونه بازیاتو دوس دارم
من عاشق این بچه گی یاتم،
اصلا تو و دنیاتو دوس دارم

تو قهرمان مرگ احساسی
با این همه دوسِت دارم بازم
هی میشکنی غرورمو اما
من باتو باز دنیامو میسازم

شیرو خط این سکه مال تو
توقسمت برنده ی من باش
اون صورت پاییز غمگینم
تنها دلیل خنده ی من باش


لیدانظری

کلمه ها زبان بسته اند

کلمه ها زبان بسته اند
آنکه
به شعر راه می گشاید
تویی

مرضیه رشیدپور

بیا تا باز یلدامان ، کمی یلداترین باشد

بیا تا باز یلدامان ، کمی یلداترین باشد
کنار سفره ام بنشین ، شبم زیباترین باشد

بیا امسال برگیریم فرّ عشق مان را جشن
بیا تا عهد بر بندیم ، شورافزاترین باشد

بیا تزیین کنیم امشب ، انار سرخ لب ها را
کشیدم چشم بادامی که شب شهلاترین باشد

بتاب ای ماهتاب عشق ، طولانی ترین شب را
بخوان در شعر نامم را، که پر معناترین باشد

بگیرم فال حافظ را که شعر تر بر انگیزد
به شوق باده و مستی ، شبم غوغاترین باشد

تو گلدان صداقت را پر از عطر اقاقی کن
بیا تا محفلی سازیم که رویاترین باشد

و گیلاسی لبالب سرخ سرشار از می هستی
بده آن جام را تا مستی ام ماناترین باشد

بسان‌غنچه های گل کمی آغوش را وا کن
که اکنون باد پاییزی گره بگشاترین باشد

تمنای لبم امشب به کامت گیر و آغوشی
تو را عهدی ست با جانم که پابرجاترین باشد

بساط شعر و اهنگِ شب یلدایمان‌زیباست
و زیباتر ، رفاقت هاست که پایاترین باشد


مهناز الله وردی میگونی